رایحه خوش روایتگر خاطره است…می آید بدون رخصت حضور و در گوشت قصه مهر زمزمه می کند…در دل این رایحه، خاطره همیشه زنده است و بوی خاطره بوی یادآوری حضور است، حضور کسی که دیگر نیست، باز کردن کتابیست که مدتها در پستوی ذهن خاک خورده، ترکیب باران است با عطر تن، فقط شامه را نوازش نمی کند… پنجره ایست باز به روی دنیای خیال و دلتنگی …
"اِلا" دستت را می گیرد و بی عزم سفر، تور را جایی می برد که دست هیچ زمان سنجی به آن نمی رسد…برای لحظاتی پناهنده خانه خاطراتت می شوی، گم می شوی در آغوش زمان ... گاهی بهانه لبخند داری و گاهی دلیلی برای سکوت طولانی ...رایحه "اِلا" همسفر و مرورگر خاطرات شیرین توست…